میترسم از این منِ تکرار شونده
هیهات اگر گردش دنیای خودم دوّار نباشد!
می پاشد از هم مغز خودم در اثر تیر
ای وای اگر سر راهِ سَرَم دیوار نباشد...
لرزیده تنم بَم به بَم و بند به بندش
نکند عاقبت این تنم آوار نباشد؟!
هی زمین خوردم و زمین خورد خودم را
بعیدنیست سرازیری قبرم هم هموار نباشد!