به اندازه هزار سال نوری است که دارم فکر میکنم کدام بد تر است؟!
-عاشق عطر ها شدن
یا
-عاشق صدا شدن
هیچکدام را هیچ جور نمی توان توصیف کرد! از این بدتر،هیچ کدام را نمی شود نگهداشت؛مثل عکسی از چهره یا یادگاری مثل یک گردنبند.
چطور بگوییم فلانی صدایش چقدر زیباست! عطر فلانی چقدر معرکه بود!
تمامی توصیف هایی که برای صدا یا عطر قرار است به کار ببریم،برای هر کس معنای متفاوت دارد.
از طرفی دیگر،چطور عطر یا صدای کسی را به دیگری نشان دهیم؟! مثلا بگوییم فلانی بیا! بیا گوشم را جر بده و ببین صدای معشوقه را! یا بیا این تکه پوست من را ببر و عطر او را بو بکش!
به اندازه میلیون ها سال نوری است که فکر می کنم: چگونه بیاییم تا به خود،گوش کشان،کشانمت؟!