همه گرفتارند

در دنیای تو ساعت چند است؟

همه گرفتارند

در دنیای تو ساعت چند است؟

حالا دیگر می‌توانم بگویم که «دیر زمانی» است بغض‌های عقیم شده در گلویم را با نخ‌ سیگار‌ها پیوند می‌زنم تا این لخته شومِ تنهایی را با دود از گلویم بیرون بفرستم.
حسابش از دستم در رفته که چند نخ شده... یقیناً آنقدر نخ به نخ، بغض دود کرده‌ام که لباس قابلی بر تن این شهر شود!
دیر زمانی است که پاکت خالی سیگار‌ها، مدفن بغض‌هایم شده‌اند و گوشه و کنار شهر پر است از پاکت‌های خالیِ پر از بغض.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی